1-اى کاش تمام عمر کودک بودیم!
2-هرگز نمیرد کسى که دلش به عشق جاودانه شد!
3-وقتى دلى پر است زبان به سخن مى آید!
4-دستهایى که یارى میرسانند مقدستر از دستهایى هستند که دانه هاى تسبیح را مى چرخانند!
5-اگر دل عاشق شود عقل دیوانه مى شود!
6-وقتى عاشق بشى عقلت تسلیم دلت میشه!
7-بى عقل ندانم به چکار آید دل!
8-اگر امید نبود دل مى شکست!
9-خوشبختى چیزى نیست که آن را حس کنیم فقط باید آن را بیاد بیاوریم!
10-دوستى یک حادثه است وجدایى قانون!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
دیوانگی آزادی ام را بپذیر / این قلب بدون شادیم را بپذیر
یا مثل همین دولت تحریمم کن / یا بسته پیشنهادی ام را بپذیر . . .
.
.
.
الهی قربون اون دلت برم که مثل یخچال فقرا هیچی توش نیست !
.
.
.
صدفها صدای دریا را با خود دارند ، فلس های ماهی ، بوی ماهی را
اما استخوان های انسان هیچ نشانی از وفا ندارند . . .
.
.
.
باید خریدارم شوی ، تا من خریدارت شوم
با جان و دل یارم شوی ، تا عاشق زارت شوم . . .
.
.
.
من نیستم چون دیگران ، بازیچه بازیگران
اول بدست آرم تو را ، بعدا گرفتارت شوم . . .
.
.
.
من اگر دفتر نفرین شده اندوهم / اگر از نسل گلی هـرزه به روی کوهم
اگر از کل جهان وارث یک احساسم / تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی
که فقط لایق آتش زدنی . . .
.
.
.
دیگه یار نمیخوام وقتی که میبینم عشق دروغه چراغش بی فروغه
آخه وقتی که وفا نیست عشق و عاشقی چیست . . . ؟
.
.
.
دلتنگی همیشه از ندیدن نیست ، لحظه های دیدار با همه زیبایی
گاه پر از دلتنگیست . . .
.
.
.
دست من گیر که این دست همان است که من
بارها در غم هجران تو بر سر زده ام . . .
.
.
.
دلم از عشق سهم کمی داشت / برایم با تو بودن عالمی داشت . . .
.
.
.
از جرم عشق گر پیش کسی راهم نیست
یارب تو آگاهی که محبت گناه نیست . . .
.
.
.
در دردها دوست را خبر نکردن ، خود یک نوع عشق ورزیدن است . . .
.
.
.
وقتی درختی میسوزد ، دودش را همه میبینند
ولی اگر دلی بسوزد ، هیچکس سوختن آنرا حس نمیکند . . .
.
.
.
خوشا دردی که درمانش تو باشی / خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند / خوشا ملکی که سلطانش تو باشی . . .
.
.
.
عشق صدای سازگار است و بلای ماندگار . . .
.
.
.
تقدیم به کسی که رفت و مرا در آغوش تنهایی ، تنها گذاشت . . .
.
.
.
محبت بر خلایق انتهای سادگیست / مردی و مردانگی آخرش آوارگیست . . .
.
.
.
کاش پرده میدانست تا زمانی که پنجره باز است ، فرصت پرواز دارد . . .
.
.
.
آرام بخوان ، چون اهسته نوشتم / با دل بخوان ، چون با دل نوشتم
دوستت دارم . . .
مقدر کن خدایا انس و جان را
ظهور مهدی (عج) صاحب زمان رارسان امشب بداد خلق عالم
یگانه منجی خلق جهان را*****بدم در جان ، دم رحمانیت را
عیان کن چهره پنهانیت رابلب جانم رسید ازحسرت تو
نشانم ده رخ نورانیت را*****مردم و آخر ندیدم روی نیکوی ترا
گوش من نشنید جانا صوت دلجوی تراسرمه ای با دست خود بر هر دو چشمانم بکش
نور تا گیرد دو چشمم بنگرم روی ترا*****جان ما آمده از هجر تو بر لب بازآ
روز ما بین که بود تیره تر از شب بازآای امید دل صدیقه کبری (س) عجل
وی زداینده غم از دل زینب (س) بازآ
وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر می دهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می رسد و نمی رسد نوبت اتصال من
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بد سگال من
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن
چون که اثر نمی کند در تو زبان قال من
بر گذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو احتمال من
چرخ شنید ناله ام گفت منال سعدیا
که آه تو تیره می کند آینه جمال من
مهدی جان
*امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی *
اللهم عجل لولیک الفرج
هجر تو برده قرار از دل ما مهدی (عج) جان
آتش افروخته در حاصل ما مهدی (عج) جان
حبذا آنکه بفضل و کرم و حی و دود
بولای تو عجین شد گل ما مهدی (عج) جان
تو عیان در همه جا هستی و اما افسوس
پرده جهل بود حائل ما مهدی (عج) جان
جز ظهور تو که حلال همه مشکل ماست
بخدا حل نشود مشکل ما مهدی (عج) جان
قافله رفت و ما مانده ز ره در شب تار
رحمتی مانده بگل محمل ما مهدی (عج) جان
غم دوری تو ما را ببلا کرده دچار
ترسم آخر که شود قاتل ما مهدی (عج) جان
« ملتجی » ما بتو هسیتم و تقاضا داریم
نعمت وصل کنی شامل ما مهدی (عج) جان